عشق صورتی من
همیشه شب رو دوست داشتم. آرامشش رو. همیشه فکر میکردم و هنوزم فکر میکنم که شب آدم بهتر میتونه فکر کنه.
اما هیچ وقت فکر نمیکردم تاریکی شب هم میتونه اینقدر قشنگ باشه. میتونه اینقدر آدمو عاشق کنه. میتونه سایه امنی باشه برا دو تا عاشق. حتی سرماش میتونه بهانه باشه برای بیشتر شدن عطش برای گرمای عشق و گرمای بوسه.
اما میدونی چی میخوام بگم عزیزم٬
میخوام بگم حتی آرامش شب هم پیش آرامش عشق ما کم آورده بود. من احساس میکردم شب مات عشق ما شده. مات آرامش و گرمای بوسه ها و نوازشهای عاشقانه مون. براي همين هم سايه امنش رو انداخت رومون. تا بتونيم عاشقي كنيم. از عشق و آرامشون لذت ببريم و با تمام وجود گرماي همديگه و بوسه هاي همديگه رو حس كنيم.
آره عشق صورتي من
الان شب رو بيشتر دوست دارم
همونطور كه بيشتر از هميشه عاشق تو٬ بوسه ها و نوازشهاتم
:: بازدید از این مطلب : 315
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20